رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، یک بار دیگر نقاب بیطرفی خود را رسماً کنار گذاشته و فصل جدیدی از بازی خطرناک خود را در زمین طراحیشده توسط واشینگتن و تلآویو آغاز کرده است. در شرایطی که منطقه غرب آسیا شاهد یکی از بیسابقهترین تجاوزات نظامی علیه یک دولت مستقل بود، اصرار مدیرکل آژانس بر پیگیری تعهداتی که در بستر امنیتی کاملاً دگرگونشده، فاقد هرگونه توجیه حقوقی و منطقی است.
پس از حمله دوازده روزه و گسترده رژیم صهیونیستی و امریکا به خاک میهن عزیزمان در ماه ژوئن ۲۰۲۵، بدیهی است که ایران نمیتواند و نباید همکاریهای متعارف خود را با نهادی بینالمللی که تحت نفوذ مستقیم متجاوزان قرار دارد، ادامه دهد. حفظ امنیت ملی و حفاظت از زیرساختهای حیاتی در برابر تهدیدات نظامی، نهتنها یک حق، بلکه یک تکلیف حاکمیتی است. در چنین فضایی، انتظار همکاریهای بیقید و شرط با آژانس، نهتنها غیرمنطقی، بلکه ناقض اصول حاکمیت ملی و امنیت داخلی ایران تلقی میشود.
گزارش اخیر دبیرکل که در قالب گزارش فصلی آژانس بینالمللی انرژی اتمی در ۱۲ نوامبر منتشر شده، صرفاً بازتابدهنده واقعیتهای پس از این تجاوز است. در این گزارش، آژانس مدعی شده که پس از درگیریهای نظامی ماه ژوئن، با «چالشهای جدی و مداوم» برای اجرای تعهدات نظارتی خود در ایران روبهرو شده است. این اعتراف، نه نشانه عدم همکاری ایران، بلکه گواهی بر شرایط امنیتی اضطراری تحمیلشده از سوی امریکا و رژیم صهیونیستی است.
آژانس خود اعلام کرده بود که به دلایل امنیتی، بهطور موقت بازرسیها را متوقف و بازرسان خود را خارج کرده است. این اقدام، مهر تأییدی بر وخامت اوضاع امنیتی (ناشی از حملات امریکا و رژیم صهیونیستی) بود. هرچند توافقی موسوم به «توافق قاهره» در سپتامبر میان ایران و آژانس برای ازسرگیری بازرسیها حاصل شد، اما ایران در سایه فقدان تضمینهای امنیتی معتبر و در پی تهاجم بیرحمانه، گزارشی ویژه درباره وضعیت مواد هستهای و تأسیسات آسیبدیده ارائه نکرده و این روند قطعاً تا زمان عدم تغییر شرایط کنونی و اصرار غرب بر رویکرد غیرحقوقی خود ادامه خواهد داشت. در نتیجه این شرایط بحرانی، آژانس بدون اشاره به تجاوز امریکا و رژیم صهیونیستی مدعی شده که «تداوم آگاهی» خود نسبت به ذخایر اعلامشده ایران، از جمله مقادیر قابلتوجهی اورانیوم با غنای بالا، را از دست داده است؛ وضعیتی که گزارش آن را «نگرانکننده» توصیف میکند. اما نکته کلیدی اینجاست: این وضعیت نگرانکننده نه تقصیر ایران، بلکه پیامد مستقیم و غیرقابل اجتناب تروریسم دولتی و تجاوز نظامی است. در اوج این فشارها و بازیهای سیاسی، در ۲۰ نوامبر، شورای حکام آژانس با صدور قطعنامهای، تحت تأثیر القائات کشورهای غربی، از ایران خواست بدون تأخیر اطلاعات مربوط به ذخایر اورانیوم و تأسیسات هستهای خود را ارائه دهد و دسترسیهای لازم را فراهم کند. این اقدام، اوج بهرهبرداری سیاسی از یک بحران امنیتی بود و با هدف درهم شکستن خطوط قرمز حاکمیتی ایران صورت گرفت. واکنش قاطع و بهموقع ایران، خروج رسمی از توافق قاهره در همان روز (۲۰ نوامبر) صورت گرفت. این اقدام نشان داد که ایران در برابر فشار سیاسی و سوءاستفاده از سازوکارهای بینالمللی، هیچگاه سر تعظیم فرود نخواهد آورد.
گروسی در حالی مجدداً گزارش خود را به شورای امنیت ارسال کرده که هیچ مستمسک حقوقی و انسانی برای این دخالتهای سیاسی وجود ندارد. ایران پس از تحمل حملات مستقیم، توجیهی حقوقی و منطقی برای همکاری با نهادی که مدیرکل آن بیمحابا و وقیحانه به بازی خود در زمین واشینگتن و تلآویو ادامه میدهد، ندارد. روشن است که مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با تکرار این سناریوی نخنما، نخواهد توانست خطوط قرمز هستهای ایران را در هم بشکند. این یک حقیقت غیرقابل انکار است.